توئیتر؛ روایتگری اثربخش در مستطیل ۲۸۰ کاراکتر

آدمی در محدودیت‌ها ستاره می‌شود؛ شاید از همین رو بود که «جوئل کام» نیز از فضای ۱۴۰ کاراکتری آن زمان توئیتر استفاده کرد و کتابی تحت عنوان «قدرت توئیتر» نوشت و از ظرفیت‌های آن برای بازاریابی و تبلیغات سخن گفت.

1. بلندترین آبشار جهان؛ جهان عرصه کشف است و یکی دیگر از کشفیات آن در سال ۲۰۰۶ رقم خورد؛ آن زمان که «جک دورسی»، «ایوان ویلیامز» و «بیز استون» موفق شدند تا بلندترین آبشار جهان را به مردم معرفی کنند.

از آن سال تا به کنون همواره عموم محتوای سایر شبکه های اجتماعی (همچون اینستاگرام و تلگرام و...) از توئیتر سرازیر می شود و در این شبکه ها به دست توده مردم می رسد! دلیل آن هم مشخص است؛ بحث نخبگانی توئیتر! نگارنده البته چندان معتقد به حضور نخبگان در این شبکه اجتماعی نیست، لکن نمی توان در نظر نگرفت که شخصی تا سال ۲۰۱۷ تنها در ۱۴۰ کاراکتر و از آن سال تاکنون در ۲۸۰ کاراکتر، جمله ای با مفهوم و معنای کامل بنویسد و نتوان آن را نخبه تلقی کرد!

در عصری که کلمات پادشاهند، این توئیتر بود که توانست با کمترین واژگان ممکن، ذهن جهانیان را به سمت مباحثی هدایت کند و موج توجه را برای موضوع مورد نظر ایجاد کند.

۲. قدرت توئیتر؛ آدمی در محدودیت ها ستاره می شود؛ شاید از همین رو بود که «جوئل کام» نیز از فضای ۱۴۰ کاراکتری آن زمان توئیتر استفاده کرد و کتابی تحت عنوان «قدرت توئیتر» نوشت و از ظرفیت های آن برای بازاریابی و تبلیغات سخن گفت.

همواره آدمی میل به گفتگو دارد و چه بهتر که این گفتگو طولانی و طولانی تر شود، در سال های اخیر هم شاهد بودیم که هم تلگرام از محدودیت کپشن عکس هایش کاست و هم خود توئیتر بالاخره کوتاه آمد و فضای نگارش را دوبرابر کرد! ولی به هرحال نمی توان در نظر نگرفت که علی رغم تأثیر منفی بر روی مخاطب و تأثیر بر روی کاهش میزان مطالعه، بستری فراهم شد که یک جمله به تنهایی توانست ارزش های بسیاری را فراهم آورد و روند حرکت مسیری را تغییر دهد.

۳. کارخانه نوآوری؛ خود مارشال مک لوهان نیز شاید فکر نمی کرد که در روزگار دهکده جهانی مخاطبان کافیست تنها با یک بازکردن پنجره دیگری را صدا کند! ولی توئیتر محلی شد برای به وجود آمدن قابلیت «مِنشِن» کردن و بازنشر یا «ریتوئیت»! و همه اینها ایده هایی بود که از سوی کاربران ایجاد شد و به مرور توسط سازندگان به عنوان قابلیت به این پلتفرم اضافه شد.

حتی هشتگ نیز به صورت جدی از پلتفرم توئیتر توانست راه به دیگر پلتفرم ها باز کند و هم اکنون به عنوان قابلیتی برای کنشگری مورد استفاده قرار گیرد.

۴. از ارتباطات علم تا توئیپلُماسی؛ شاید غریب باشد و دردناک که هنوز متأسفانه بسیاری از دانشجویان دکتری دانشگاه هایمان حتی به یافتن داده های علمی از مراکز علمی اشراف نداشته و در وضعیت ناگوارتر، متأسفانه بسیاری حتی نام این مراکز را هم نمی دانند؛ علی رغم چنین شرایطی شبکه ارتباطات علمی نه در بستر لینکدین که به صورت جالبی در توئیتر خوش درخشیده و تا سال ۲۰۱۷ در حدود ۴۵ میلیون توئیت در خصوص ۶ میلیون و ۷۰۰ هزار مقاله منتشر شده در پایگاه آلتمتریک نشر یا بازنشر پیدا کرده است.

همین اثرگذاری ها نیز سبب شد تا ۱۷۸ کشور یعنی بیش از ۹۲ درصد کشورهای عضو سازمان ملل با میانگین تقریبی ۳۵۶ میلیون نفر دنبال کننده از این ظرفیت نخبگانی استفاده کرده و ضمن حضور فعال برای خود نیز دکانی به نام «توئیپلماسی (توئیتر + دیپلماسی)» راه بیاندازند. اتفاقی که شاید توانست به تصویر مطلوب تری از دولت ها در روند سیاست خارجی خود کمک کند.

در مرحله ای بالاتر حتی همین توئیتر منجر به رسیدن دونالد ترامپ به مسند ریاست جمهوری شد، تا جایی که او در مصاحبه با فاینانشیال تایمز تأکید می کند که اگر توئیت های من نبود نمی توانستم رئیس جمهور شوم.

۵. ورود به پاتوق سیاستمداران؛ این بستر که توانسته طیف مخاطبان گسترده تری را نیز در خصوص موضوعات بین المللی به خود جلب کند و تأثیرات گسترده ای در خصوص مواضع ایران با آمریکا و اسرائیل به طور اخص داشته باشد، متأسفانه در سال ۱۳۸۸ توسط دولت نهم مسدود شد و علی رغم تلاش ها و حضور گسترده مسئولین تا کنون موفق به رفع فیلتر نشده است.

برجام، خوب یا بد، از طریق توئیتر توانست فضای مطلوبی باشد برای سیاست نخبگانی همگانی و تأثیر بر روی سیاستمداران بین المللی بدون برگزاری جلسه در پشت درهای بسته؛ از دیگر سو توئیتر فضای مطلوبی بود برای ارتباط بدون فاصله و نزدیک تر رهبری جمهوری اسلامی ایران با جوامع بین المللی که از جمله آن توئیت تأثیرگذار ایشان در خصوص توهین نشریه فرانسوی توانست اثربخشی خاص خود را به همراه داشته باشد.

این بستر سبب شد تا رهبران سیاسی از مقام معظم رهبری تا رئیس جمهور آمریکا از این فضا استفاده کرده و برای مخاطب خود با زبان آنها سخن بگوید که بر این اساس هم شاهد توئیت های فارسی ترامپ بودیم و هم توجه رهبری جمهوری اسلامی ایران به انتشار توئیت به زبان انگلیسی و فرانسوی برای مخاطبان موضوعی خود را شاهد بودیم که توانست اثربخشی مطلوبی را نیز به همراه داشته باشد.

۶. به علاوه پارادوکس؛ نظریه ای داریم در روانشناسی با عنوان «پذیرش»، این نظریه که در علوم ارتباطات از آن با عنوان «پذیرش فناوری» یاد می شود به این مهم اشاره می کند که در پی عدم پذیرش فناوری و تصویب قوانین مطلوب برای بهره مندی هرچه بیشتر از آن در طولانی مدت و در پی «جبر فناورانه» استفاده از آن تبعات مخرب تری به جای خواهد گذاشت؛ همچنین «پذیرش ناقص فناوری» نیز موجب خسارت های فراوانی خواهد شد.

متأسفانه ایران در حالی همواره به دنبال نوآور معرفی کردن خود و درصدد دسترسی به رتبه های نخست نوآوری و فناوری است که هیچگاه نتوانسته نسبت به فناوری پذیرش مطلوبی داشته باشد و از سینما و تلفن در دوران قاجار تا ویدئو، ماهواره، اینترنت و اکنون شبکه های اجتماعی در عصر حاضر دولتمردان در صدد انسداد دسترسی های مردمی بوده اند.

به عنوان خاتمه مبحث نیز باید عرض شود که در شرایطی که اروپا هم اکنون مشغول قانون گذاری برای بهره مندی هرچه بیشتر از فناوری هوش مصنوعی است در کشور ما پس از سال ها ورود شبکه های اجتماعی طرحی برای ساماندهی این شبکه ها ارائه شده است که در آن میل  به انسداد شبکه های خارجی همچون توئیتری دیده می شود که دست کم ۲۸ نفر از امضاکنندگان همین طرح در این شبکه عضویت داشته و اقدام به فعالیت می کنند.

جمله پایانی

شبکه های اجتماعی همواره به چشم یک جدول SWOT باید نگریسته شوند و ما هستیم که می توانیم حتی از نقاط ضعف آن برای تبدیل به یک فرصت استفاده کنیم؛ چنانچه با ارائه یک منطق مطلوب شاهد بودیم که توئیتر در همین چند روز گذشته مجبور به بازگردانی حساب رهبری به زبان فرانسوی شد.

از دیگر سو باید فرهنگ مطلوبی نیز آموزش داده شود تا از این فضای اثربخش، اشاعه محتوای ناصواب نشود، چنانچه بعضاً در طیف هنرمندان شاهد هستیم که با ارائه اطلاعات مبتنی بر احساس منجر به شکل گیری نوع نامناسبی از مواجهه در صحنه اجتماعی را رقم زدند.

سینا تفنگ چی _ مدرس علوم ارتباطات دانشگاه پیام نور